جشن الفبا...
جشن پایان سال
سکوت...
سکوت، یعنی گفتن در نگفتن، یعنی مقابله با شهوت رام نشدنی حرف، یعنی تمرین برگشتن به دوران جنینی و شنیدن انحصاری لالائی قلبِ مادر در تنهائی محض. . سکوت در مکالمه تلفنی، یعنی تردید یا مزاحمت، یا شرم. . هر سکوتی، سرشار از ناگفته ها نیست، بعضی وقت ها، سرشار از خجالتِ گفته هاست. . موسیقی، یعنی سکوت بعلاوه سکوت های شکسته شده ی موزون. . سکوتِ آرام کتابخانه، یعنی رعد و غرش نهفته ی تمامِ حرف های فشرده ی عالم، در پیش از این. . سکوتِ شاهد، یعنی شهادتِ دروغ، موقع خواب و استراحت و تعطیلی وجدان. . سکوتِ محکوم بی گناه، یعنی بغض، آه، گریه درون. خوشحالم که با همتم تونستم . از تو حرکت از خدا برکت . به خدا کار ...
نویسنده :
اتی مامان
18:07
اگه هیچ کس نیست خدا که هست...
خداوندا، تو که خدایی، تو که خدای منی. تو که باشی… تو را که داشته باشم، دیگر از هیچ نگاهی نخواهم ترسید. و دیگر هیچ خنجرِ عشق و دوست داشتنِ زمینیِ آدمیزادی، دلم را خون نخواهد کرد و گرگصفتانی آنچنانی، هرگز بر من چیره نخواهند گشت. با تو که باشم،زشت سیرتانِ آدمنما، بر من اثر نخواهد داشت: با تو، من روئینتن خواهم شد. خدایا، هیچگاه تنهایم مگذار… نه! تو که همیشه بودهای. من قول میدهم دیگر هیچگاه تنهایت نگذارم… و تا آن هنگام که وجود دارم و تا آخرِ عدم و نیستیام، پروانهات میمانم. گُلِ من میشوی؟ گلم بمان… ...
نویسنده :
اتی مامان
11:27