سکوت...
سکوت، یعنی گفتن در نگفتن، یعنی مقابله با شهوت رام نشدنی حرف، یعنی تمرین برگشتن به دوران
جنینی و شنیدن انحصاری لالائی قلبِ مادر در تنهائی محض.
.
سکوت در مکالمه تلفنی، یعنی تردید یا مزاحمت، یا شرم.
.
هر سکوتی، سرشار از ناگفته ها نیست، بعضی وقت ها، سرشار از خجالتِ گفته هاست.
.
موسیقی، یعنی سکوت بعلاوه سکوت های شکسته شده ی موزون.
.
سکوتِ آرام کتابخانه، یعنی رعد و غرش نهفته ی تمامِ حرف های فشرده ی عالم، در پیش از این.
.
سکوتِ شاهد، یعنی شهادتِ دروغ، موقع خواب و استراحت و تعطیلی وجدان.
.
سکوتِ محکوم بی گناه، یعنی بغض، آه، گریه درون.
خوشحالم که با همتم تونستم .
از تو حرکت از خدا برکت .
به خدا کار نشد نداره .
خودم رو خلاصه کردم ...تموم .
راه من و تو روشن دوستم .
من و تو که مادریم هزار آرزو داریم .
توی روز ۱۰۰ ها نقشه میکشیم ولی تا کودکمون میخوابه از فرط خستگی روزانه چشمها و مغزمون همکاری نمیکنن !
با تو ام !
با تو که مادری ..
با تو که تنهایی ....
من و تو میتونیم در پناه خدا .
من و تو میتونیم اگر بخواهیم .
من و تو میتونیم گریه نکینم . آه نکشیم گرچه درد داریم .
من و تو که مادریم و نباید مریض بشیم .
نباید خسته بشیم .
با تو ام .
با تو که خسته تر از منی .
بوسه بر دستان پاکت ...مهربون دوستم ....مادر